one thing Bobby never thought he would have so when opportunity knocks Bobby Pounces.
Paige has followed the rules and her plan for success and a happy life to a tee, but when her plan starts to look like it is failing she wants to
step off course just once. She has no idea that this is going to land her in the arms of the one man she never even considered. She also didn’t
know that those arms would fit her perfectly. Too bad he totally screwed her….Now Paige wants nothing to do with him and Bobby wants nothing
but her. Will Bobby get what he wants?
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
بابی ماریتی یک وکیل موفق است که دنیا در دستانش است، اما او یک چیز و فقط یک چیز می خواهد! او، پیج کمبل، وکیل جذاب و درخشان در شرکت پدرش. پیج
چیزی است که بابی هرگز فکرش را نمیکرد که در فرصتی که بابی پانسمان میکند داشته باشد.
پیج از قوانین و برنامهاش پیروی کرده است. موفقیت و زندگی شاد برای یک تی، اما وقتی نقشه او به نظر می رسد که در حال شکست است، او می خواهد
فقط یک بار از مسیر خارج شود. او نمیداند که این موضوع او را در آغوش مردی قرار میدهد که او هرگز فکرش را هم نمیکرد. او همچنین نمیدانست که آن بازوها کاملاً به او میآیند. حیف که او کاملاً او را خراب کرد … حالا پیج هیچ کاری با او نمی خواهد و بابی هیچ چیز دیگری
جز او نمی خواهد. آیا بابی به آنچه می خواهد می رسد؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.