He looks at me like I belong to him, but the last twelve months have turned my love into a burning hatred. Sorry, Walker, but you missed your chance. If you really cared, you would have called. And it’s not like things could ever workout between step-siblings anyway. That’s just wrong…isn’t it?
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
جادویی ترین شب زندگی من بود. شبی که بی گناهی خود را در برابر باورنکردنی ترین مردی که تا به حال ملاقات کرده بودم، از دست دادم، تنها مردی که واقعاً مرا درک می کرد. مطمئن بودم که تنها عشق واقعی خود را پیدا کرده ام، اما بعداً او بدون هیچ ردی از بین رفت، درست مثل اینکه هرگز وجود نداشت، تا یک سال بعد که او به زندگی من بازگشت … به عنوان برادر ناتنی کاملاً جدید من.
به من نگاه می کند که انگار متعلق به او هستم، اما دوازده ماه گذشته عشق من را به نفرتی سوزان تبدیل کرده است. متاسفم، واکر، اما شما شانس خود را از دست دادید. اگه واقعا برات مهم بود زنگ میزدی و به هر حال اینطور نیست که همه چیز بین خواهر و برادرهای ناتنی انجام شود. این فقط اشتباه است… اینطور نیست؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.