This book presents original research that examines the growth of international investment agreements as a means to attract foreign direct investment (FDI) and considers how this affects the ability of capital-importing countries to pursue their development goals. The hope of countries signing such treaties is that foreign capital will accelerate transfers of technologies, create employment, and benefit the local economy through various types of linkages. But do international investment agreements in fact succeed in attracting foreign direct investment? And if so, are the sovereignty costs involved worth paying? In particular, are these costs such that they risk undermining the very purpose of attracting investors, which is to promote human development in the host country? This book uses both economic and legal analysis to answer these questions that have become central to discussions on the impact of economic globalization on human rights and human development. It explains the dangers of developing countries being tempted to ‘signal’ their willingness to attract investors by providing far-reaching protections to investors’ rights that would annul, or at least seriously diminish, the benefits they have a right to expect from the arrival of FDI. It examines a variety of tools that could be used, by capital-exporting countries and by capital-importing countries alike, to ensure that FDI works for development, and that international investment agreements contribute to that end.
This uniquely interdisciplinary study, located at the intersection of development economics, international investment law, and international human rights is written in an accessible language, and should attract the attention of anyone who cares about the role of private investment in supporting the efforts of poor countries to climb up the development ladder.
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
این کتاب تحقیقات اصلی را ارائه میکند که رشد موافقتنامههای سرمایهگذاری بینالمللی را به عنوان ابزاری برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) بررسی میکند و بررسی میکند که چگونه این امر بر توانایی کشورهای واردکننده سرمایه برای پیگیری اهداف توسعهشان تأثیر میگذارد. امید کشورهایی که چنین معاهداتی را امضا می کنند این است که سرمایه های خارجی انتقال فناوری ها را تسریع بخشد، اشتغال ایجاد کند و از طریق انواع پیوندها به نفع اقتصاد محلی باشد. اما آیا قراردادهای سرمایه گذاری بین المللی در واقع موفق به جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی می شوند؟ و اگر چنین است، آیا هزینه های مربوط به حاکمیت ارزش پرداخت دارد؟ به ویژه، آیا این هزینهها به گونهای است که خطر جذب سرمایهگذار را که ارتقای توسعه انسانی در کشور میزبان است، تضعیف کند؟ این کتاب از تحلیلهای اقتصادی و حقوقی برای پاسخ به این پرسشها استفاده میکند که در بحثهای مربوط به تأثیر جهانیشدن اقتصادی بر حقوق بشر و توسعه انسانی تبدیل شدهاند. خطرات ناشی از وسوسه شدن کشورهای در حال توسعه برای نشان دادن تمایل خود به جذب سرمایه گذاران با ارائه حمایت های گسترده از حقوق سرمایه گذاران را توضیح می دهد که مزایایی را که آنها حق دارند از ورود سرمایه گذاران انتظار داشته باشند باطل یا حداقل به طور جدی کاهش می دهد. سرمایه گذاری مستقیم خارجی ابزارهای مختلفی را بررسی میکند که میتواند توسط کشورهای صادرکننده سرمایه و کشورهای واردکننده سرمایه به طور یکسان استفاده شود تا اطمینان حاصل شود که سرمایهگذاری مستقیم خارجی برای توسعه کار میکند و موافقتنامههای سرمایهگذاری بینالمللی به این هدف کمک میکنند.
این مطالعه بینرشتهای منحصربهفرد، که در تقاطع اقتصاد توسعه، قانون سرمایهگذاری بینالمللی و حقوق بشر بینالمللی قرار دارد، به زبانی در دسترس نوشته شده است و باید توجه هر کسی را که به نقش سرمایهگذاری خصوصی در حمایت از تلاش های کشورهای فقیر برای بالا رفتن از نردبان توسعه.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.