Lorelei is half elf in a kingdom where that bloodline is synonymous with “slave”. The Umbra King holds everyone captive with his pet dragon who knows no mercy. She hides in the shadows and steals to stay alive, until a rebel group gives her an offer she can’t refuse.
The King seeks a bride. If she can get close enough, she could drive a dagger into that wicked man’s heart. But the bridal games are more difficult than most. Lorelei must prove herself not only beautiful, but talented, poised, and deadly as the king. However, the closer she gets to saving her kingdom, the more she realizes a singular problem stands in her way.
The dragon.
The King’s bodyguard is more than a slathering beast. He’s a man. And the longer she’s near him, the more she realizes that perhaps the king isn’t the most dangerous person in the kingdom. Perhaps she had to guard not only her body, but her heart. For a dragon mates for life, and they’re hard pressed to give up their treasures.
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
آنها شمشیری به او دادند و از او خواستند تاج و تخت را بگیرد…
لورلی نیمی از جن در پادشاهی است که در آن نسل خونی مترادف با “برده” است. پادشاه آمبرا همه را با اژدهای حیوان خانگی خود که هیچ رحمی نمی شناسد، اسیر می کند. او در سایه ها پنهان می شود و برای زنده ماندن دزدی می کند تا اینکه یک گروه شورشی به او پیشنهادی می دهند که نمی تواند رد کند.
پادشاه به دنبال عروس می گردد. اگر بتواند به اندازه کافی نزدیک شود، می تواند خنجر را به قلب آن مرد شرور بزند. اما بازی های عروس از بقیه سخت تر است. لورلی باید خود را نه تنها زیبا، بلکه با استعداد، متین و مرگبار به عنوان پادشاه ثابت کند. با این حال، هر چه او به نجات پادشاهی خود نزدیکتر میشود، بیشتر متوجه میشود که یک مشکل منحصربهفرد بر سر راه او قرار دارد.
اژدها.
بادیگارد پادشاه چیزی بیش از یک هیولا است. او یک مرد است. و هر چه بیشتر نزدیک او باشد، بیشتر متوجه می شود که شاید شاه خطرناک ترین فرد در پادشاهی نباشد. شاید او باید نه تنها از بدنش، بلکه از قلبش محافظت می کرد. برای یک اژدها برای زندگی جفت می شود، و آنها به سختی می توانند گنج های خود را واگذار کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.