27-year-old Stavros Manolis urgently needed a secretary of a certain caliber, but the only one who met his standards was a troublesome young woman who flouted authority whenever she could. She grated on his nerves, but she also made his blood quicken the way no woman had, not even the one he had once loved and lost.
24-year-old Willow Somerset knew she couldn’t afford to antagonize her Greek billionaire boss, but she couldn’t help it. He was so damn perfect, and she hated it. But what she hated more was the way her body could only come alive in his arms.
Willow knew she could never have a chance with Stavros. But then she caught him looking at her – in a way a boss should never look at his secretary.
Could that be what she thought it was?
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
آیا روسا اجازه داشتند به منشیهای خود به این شکل نگاه کنند؟ اما تنها کسی که استانداردهای او را برآورده کرد، یک زن جوان دردسرساز بود که هر زمان که میتوانست اقتدار را زیر پا میگذاشت. او روی اعصاب او خرد شد، اما همچنین باعث شد که خون او مانند هیچ زنی تند شود، حتی زنی که زمانی عاشقش بود و از دست داده بود.
ویلو سامرست 24 ساله میدانست که نمیتواند با رئیس میلیاردر یونانیاش دشمنی کند، اما نمیتوانست جلوی آن را بگیرد. او لعنتی کامل بود، و او از آن متنفر بود. اما چیزی که او بیشتر از آن متنفر بود این بود که بدنش فقط در آغوش او زنده می شد.
ویلو می دانست که هرگز نمی تواند فرصتی داشته باشد. با استاوروس. اما سپس او را گرفتار کرد که به او نگاه میکند – به نحوی که یک رئیس هرگز نباید به منشی خود نگاه کند.
ممکن است این همان چیزی باشد که او فکر می کرد؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.