But it turns out he wanted so much more.
Stepbrother nightmare. That’s Jaxen Ambrose.
He’s beautifully vicious, lethal, the villain, and I’m nothing but the plaything that gives him his high.
He says I must pay for my sins. I do that or he’ll end me. He’s got it in his sick mind I’ve done something to him. That I’ve taken something from him but I’m no thief.
The only thief is him. My enemy, my obsession. He involved me in his wicked game without me even knowing. Before he was cruel, he was kind, a stranger who’d been gentle and sweet. I even believed him capable of love.
Only, that love turned out to be what I should fear most, his wickedest play of all. It’s true that his cruelty could break me.
But his love could destroy me.
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
من باکرگی ام را به او دادم.
اما معلوم شد که او خیلی بیشتر می خواست.
کابوسی برادر ناتنی. این جاکسن امبروز است.
او به طرز زیبایی شرور، کشنده، شرور است، و من چیزی جز بازیچه ای نیستم که او را به اوج می رساند.
او می گوید باید تاوان گناهانم را بپردازم. من این کار را می کنم وگرنه او به من پایان می دهد. او این را در ذهن بیمار خود گرفته است من کاری با او انجام داده ام. اینکه من چیزی از او گرفته ام اما دزد نیستم.
تنها دزد اوست. دشمن من، وسواس من. او حتی بدون اینکه بدانم مرا درگیر بازی شیطانی خود کرد. قبل از اینکه ظالم باشد، مهربان بود، غریبه ای که ملایم و شیرین بود. من حتی معتقد بودم که او قادر به عشق است.
فقط، این عشق چیزی بود که باید بیشتر از همه از آن می ترسیدم، بدترین بازی او. درست است که ظلم او می تواند مرا بشکند.
اما عشق او می تواند من را نابود کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.