Khushwant Singh wrote in the preface to the hardbound edition published in 1990 of this true account of Mohanlal Bhaskar’s mission to find out about Pakistan’s nuclear plans: ‘He was betrayed by one of his colleagues, presumbly a double agent, and had to face the music on his own. The interrogation, which was done by the army and police, included torture of the worst kind imaginable. Many of his comrades went insane or ended their own lives. Large portions of his stories describe the methods used in gory and spine-chilling detail but there were also lighter moments with dacoits, prostitutes, pimps and dope smugglers in the same jails….’ He witnessed history unfolding from Mianwali jail: ‘… when Sheikh Mujibur Rehman was brought there, and had his grave dug and then refilled when Bhutto released him to return in truimph to Bangladesh. From his cell he watched Indian bombers and fighters knock out Pakistan’s airforce from the skies…’
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
خوشوانت سینگ در مقدمه نسخه سخت چاپ شده در سال 1990 درباره این گزارش واقعی از مأموریت مهنل بهاسکار برای اطلاع از برنامه های هسته ای پاکستان نوشت: “یکی از همکارانش که احتمالاً یک مامور دوگانه بود به او خیانت کرد و مجبور شد با موسیقی روبرو شود. به تنهایی. بازجویی که توسط ارتش و پلیس انجام شد، شامل بدترین شکنجه هایی بود که می توان تصور کرد. بسیاری از رفقایش دیوانه شدند یا به زندگی خود پایان دادند. بخشهای بزرگی از داستانهای او روشهای مورد استفاده را با جزئیات ترسناک توصیف میکند، اما لحظات سبکتری نیز با داکوتها، روسپیها، دلالها و قاچاقچیان مواد مخدر در همان زندانها وجود داشت…» او شاهد باز شدن تاریخ از زندان میانوالی بود: «. .. زمانی که شیخ مجیب الرحمن را به آنجا آوردند و قبر او را حفر کردند و سپس دوباره پر کردند که بوتو او را آزاد کرد تا با موفقیت به بنگلادش بازگردد. او از سلول خود تماشا میکرد که بمبافکنها و جنگندههای هندی نیروی هوایی پاکستان را از آسمان کوبیدند…»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.